اگر شما یک مهاجر یا پناهنده ساکن ایتالیا هستید و می خواهید یک کسب و کار راه اندازی کنید، اولین قدم این است که ایده خود را از ذهن خود خارج کرده و روی کاغذ بیاورید. یکی از ابزارهای ضروری برای شروع انجام آن مدل کسب و کار Canvas است.
از این مقاله می توانید برای یادگیری نحوه توسعه پروژه تجاری خود با استفاده از مدل کسب و کار کانواس (BMC) استفاده کنید.
مدل کسب و کار Canvas چیست؟
این مدل یک ابزار تک برگهای است که از 9 بلوک تشکیل شده است و برای پرسیدن سوالات درست از خود، درک اینکه مدل کسب و کار حاکم بر ایده شما چیست، برای ایجاد آن چه کاری باید انجام دهید، چه هزینههایی باید متحمل شوید، چه جریانهای درآمدی را میتوانید بدست آورید و چگونه، مفید است.
9 ستونی که شما را در این مسیر راهنمایی میکنند عبارتند از:
- قسمت مشتریان
- ارتباط با مشتری
- کانالهای ارتباطی
- ارزش ارائهشده
- فعالیتهای کلیدی
- منابع مهم
- شرکای کلیدی
- هزینهها
- جریانهای درآمد
بخشهای مشتری، روابط با مشتری و کانال های ارتباطی
همیشه به یاد داشته باشید که بدون مشتری کسب و کار شما وجود ندارد. کسبوکار شما برای برآوردن نیازها یا خواستههای مشتریان ایجاد شده است ، بنابراین شما همیشه کسی هستید که کسبوکار خود را با خواستههای مشتری تطبیق میدهد، نه برعکس. حتی اگر محصول یا خدمات شما چیزی نوآورانه باشد که در بازار وجود ندارد، باید نیازی را که به وضوح وجود دارد برآورده کند.
اولین قدم برای ایجاد یک پروژه تجاری این است که مشتریان شما خود را بشناسید . سوالات زیر ممکن است به شما کمک کند که مشتریان مطلوب شما چه کسانی هستند: کجا زندگی می کنند، چند سال دارند، چه می خوانند، چگونه اطلاعات کسب می کنند، علایقشان چیست، چه ارزش هایی دارند، کجا به خرید می روند، چگونه انتخاب می کنند، برای خرید، چه ظرفیت اقتصادی دارند، چقدر حاضرند برای خرید محصول یا خدمات شما هزینه کنند و مهمتر از همه چرا باید تصمیم به خرید آن بگیرند.
هنگامی که مشتریان خود را شناختید، باید درک کنید که از چه نوع استراتژیهایی برای ایجاد یا بهبود روابط با مشتریان خود استفاده کنید، یعنی چگونه آنها را وادار به خرید محصول یا خدمات شما (جذب مشتری)، پیشنهاد شرکت شما به افراد دیگر (رشد تعداد مشتری)، یا بازگشت به منظور خرید مجدد از شما (حفظ مشتری).
اکنون که می دانید چگونه با مشتریان خود صحبت کنید، زمان آن رسیده است که مشخص کنید از چه کانالهایی برای دسترسی به آنها استفاده کنید. شما باید تعریف کنید که از کدام رسانه های اجتماعی، شرکا، نوع بازاریابی و وسایل ارتباطی بهتر است استفاده کنید و تصمیم بگیرید که محصول یا خدمات شما در کجا باید در دسترس مشتری باشد تا آن را بخرد.
ارزشگذاری
هنگامی که مشخص کردید مشتریان شما چه کسانی هستند و چه میخواهند، بر ارزشی که ارائه میدهید تمرکز کنید. این فرآیند همچنین میتواند برعکس عمل کند، از ارزشی که ارائه میدهید شروع کرده و سپس به سمت اطلاعات مربوط به مشتریان حرکت کنید. ارزش ارائه شده شما این است: دلیل وجود شرکت شما، آنچه به مشتری ارائه میکند ، نحوه کمک به مشتری برای دستیابی به آنچه میخواهند.
ارزش ارائهشده شما ارتباط تنگاتنگی با ایده کسبوکار شما دارد، اما اکنون زمان آن است که رقبای بالقوه خود را نیز شناسایی کنید، یعنی کسبوکارهای دیگری که در حال حاضر در بازار وجود دارند و میتوانند همان نیازی را که میخواهید پاسخ دهید یا برآورده کنند. .
برای انجام این کار، باید کمی تحقیق کنید، فهرستی تهیه کنید و سپس از خود بپرسید: چگونه محصول یا خدمات شما بهتر از آن چیزی است که توسط رقبای شما ارائه می شود و چرا مشتری شما باید محصول شما را به جای دیگران انتخاب کند؟ چه چیزی محصول یا خدمات شما را منحصر به فرد می کند؟
فعالیتها، منابع و مشارکت
هنگامی که دریافتید که چرا و برای چه کسی محصول یا خدمات شما وجود دارد، زمان آن فرا میرسد که بدانید چگونه در بازار مستقر شوید و در بازار باقی بمانید. این بدان معناست که شما باید از خود بپرسید کهکسب و کار شما برای ایجاد محصول یا خدمات خود، ارائه آن در بازار، دستیابی به مشتریان، ایجاد و حفظ رابطه با آنها، افزایش فروش و یا مشتریان خود، چه فعالیتهایی را باید انجام دهید تا محصول یا خدمات خود را به روزرسانی کرده درآمد ایجاد کنید.
هنگامی که لیست فعالیتهای خود را مشخص کردید، زمان آن است که به دنبال منابعی بروید که برای راهاندازی کسب و کار خود به آن نیاز دارید. منابع می توانند: اشیا، ایده، انسانی و یا منابع مالی باشند. مشخصاً بر این تمرکز کنید که چه تعداد از فعالیتهایی که باید انجام دهید مطابق با مهارتها و تواناییهای شما هستند و کدام فعالیت ها به مهارتهای نیاز دارند که فاقد آن هستید و باید از شخص دیگری کسب کنید. همیشه به یاد داشته باشید که یک کارآفرین نمی تواند همه چیز را به تنهایی انجام دهد. بنابراین، محاصره کردن خود با افراد توانمندتر از شما در زمینه های خاص، شانس موفقیت شما را افزایش میدهد.
در نهایت به شراکت فکر کنید. تصور کنید چه نوع شریکی ممکن است برای کسب و کار شما مفید باشد و آن شریک چه کسی باشد و چرا، اما مهمتر از همه، به این فکر کنید که در ازای شراکت چه پیشنهادی دارید. شرکا را شبیه به یک مشتری در نظر بگیرید، بنابراین همیشه باید ارزشی را که ارائه می دهید را به آنها انتقال دهید.
هزینهها و درآمدها
باید این حقیقت را قبول کنید که هر منبعی که در تحلیل قبلی به آن اشاره کردید هزینهای دارد که باید متحمل شوید. کسب و کار شما تنها زمانی کار می کند که درآمد شما برای پوشش هزینههای شما کافی باشد.
همه هزینه ها برابر نیستند: اولین تمایزی که باید انجام دهید بین هزینههای ثابت و متغیر است. هزینههای ثابت به تمام هزینههایی گفته میشود که، صرف نظر از اینکه 1 یا 100 محصول یا خدمات را بفروشید، میزان آنها دقیقاً یکسان است، مانند؛ اجاره. هزینههای متغیر آن دسته از هزینههایی هستند که با افزایش یا کاهش فروش شما افزایش یا کاهش مییابند و بنابراین ارتباط نزدیکتری با محصول یا خدمات شما دارند.
از سوی دیگر، راههای درآمد همه راههایی هستند که میتوانید محصول یا خدمات خود را به درآمدزایی برسانید. بار دیگر، باید خلاقانه فکر کنید و از خود بپرسید که کسب و کار شما از چند طریق میتواند مشتریان شما را راضی کند، چه خدمات اضافی را میتوانید بفروشید، چه راه های مختلفی برای بهرهمندی از محصول شما وجود دارد، و چگونه از طریق همکاری با شرکا، میتوانید راههای درآمد جدید فراتر از فروش محصول خود ایجاد کنید.
اکنون که ایده شما از فکرتان به دستان شما منتقل شده است، وقت آن است که آن را از اتاق خود بیرون آورده، عملی کنید تا ببینید چه چیزی کار میکند و چه چیزی باید تغییر کند.
در مورد بررسی و عملی کردن ایده کست و کار بیشتر بدانید.